نقد و بررسی رمان «کشتن مرغ مقلد» اثر هارپر لی
نقد و بررسی رمان «کشتن مرغ مقلد» اثر هارپر لی
(To Kill a Mockingbird)
نام اثر: کشتن مرغ مقلد / کشتن مرغ مینا
نویسنده: هارپر لی
کشور: آمریکا
سال انتشار: 1960
صفحات: 280
کشتن مرغ مقلد بیشک یکی از کتابهایی است که هر فردی باید در طول عمرش دستکم یک بار بخواند. شاید این جمله کلیشهای به نظر برسد، ولی به نظر شخصی من، واقعاً باید این کتاب را خواند. از قضا شاید هرکس با خواندن این کتاب حس متفاوتی داشته باشد، ولی چیزی که مطمئنم این است که این کتاب همیشه و در هر روزگاری، کتابی خوب خواهد ماند، به معنای واقعی این کلمه.

داستان دربارۀ آتیکوس فینچ است، قهرمانی که نه بهخاطر قوای جسمانی، بلکه اخلاقیات استوارش این نقش را به خود میگیرد. هم در پیشۀ خودش که وکیل است و هم در برخورد با مردم و همسایهها و در نحوۀ تربیت بچههایش. اتفاقاً وقتی اولین بار این کتاب را میخواندم، با خودم فکر کردم که واقعاً این کتاب میتواند راهنمای خوبی برای تربیت فرزند هم باشد.
اخلاقیات در رمان کشتن مرغ مقلد
مضمون اخلاقیات در سرتاسر رمان کاملاً هویداست، بهخصوص در رابطه با بحث دین و مفهوم گناه. مثلاً خانم دوبوز، یکی از شخصیتهای فرعی، قبلاً معتاد به مورفین بوده و حالا در حال بهبودی است. او سوگند خورده که هنگام مرگش به هیچکس و هیچچیز مدیون نباشد و حالا در پی این رؤیای آزادی است، چون ته دلش میداند کار درست همین است.
اخلاقیاتی که در کشتن مرغ مقلد مطرح میشود بیشتر شهودی است و اتفاقاً خیلی اوقات با قانون منافات دارد. حتی جملهای که عنوان رمان هم از آن گرفته شده («هرچقدر میخوای زاغکبود شکار کن، البته اگه بتونی بزنیشون، اما یادت باشه، کشتن مرغ مقلد گناهه») هم تمثیلی از همین پیام است. البته مضمون کلی «انجام کار درست» بسته به دوران و موقعیت جغرافیایی تفاوت زیادی میتواند داشته باشد. مثلاً در دهۀ 1960، یعنی زمانی که کتاب نوشته شد، آمریکا در مسیر تحولات اخلاقی بود و نابرابری اجتماعی (هرچند با سرعت بسیار کم) در حال رفع شدن بود. حقوق زنان و سیاهپوستان نیز تازه داشت پا میگرفت و حتی کمپینهایی از طریق خشونت هم شکل گرفته بود. سؤال اینجاست که آیا قهرمان اخلاقی داستان ما، آتیکوس فینچ، حامی چنین مواردی است؟
در دهۀ 1930، یعنی دورانی که داستان کتاب اتفاق میافتد، آمریکا در بحبوحۀ رکود بزرگ اقتصادی بود. زمانی بود که مشکلات اقتصادی روزبهروز رویای آمریکایی را ناممکنتر میکرد. میتوان گفت آتیکوس فینچ هم حس میکند که رؤیایش برای جامعهای برابر و اخلاقمدار نیز در جهت اشتباهی قرار گرفته است.
پیام کشتن مرغ مقلد
امروزه بعضاً چنین تصوری وجود دارد که ادبیات نباید حرفی یا پیامی داشته باشد. ولی واقعیت این است که هر اثر بزرگ ادبی که از آزمون اعصار سربلند بیرون آمده، پیامهایی داشته که برای مردمان هر زمان و هر مکانی گیرا بوده. همین بوده که آثار ادبی راستین (از دوران باستان همچون ایلیاد و اودیسه گرفته تا رنسانس همچون آثار شکسپیر و هر دوران دیگر) ماندگار شدهاند. کشتن مرغ مقلد هم ازاینلحاظ یک اثر ادبی راستین است که حتی امروزه، در میان اینهمه کشمکش و درگیری و مصیبت، باید پیامش را خواند و شنید.
آتیکوس فینچ قهرمان داستان، وکیلی بسیار اخلاقمدار است. اما مهمترین نکتهای که دربارۀ شخصیت او وجود دارد این است که سیاه و سفید، مرد و زن، فقیر و غنی برایش هیچ تفاوتی ندارد. او هر انسان را صرفاً یک انسان میبیند. این نگرشی اخلاقی است که هرچند شاید مخالفت اکثریت جامعه را تا حد تهدید برانگیزد، ولی هر انسانی صرفنظر از مکان و زمان زندگیاش باید آن را بیاموزد.
در پایان، باید این نکته را بگویم که خیلی کتابها خواندهام و بعد از پایان یافتنشان، هیچ جایی را در ذهنم اشغال نکردند، ولی کشتن مرغ مقلد از آن دست کتابهایی است که تا مدتها در ذهن میماند و واقعاً هر از گاهی آدم وسوسه میشود یک بار دیگر آن را بخواند، کما اینکه خودم بعد از آن خوانش اولیه، دو بار دیگر این کتاب را خواندهام. اتفاقاً جذابیت این کتاب نه تنها بهخاطر محتوای ارزشمند آن، که در گرو قدرت داستانگویی هارپر لی نیز هست.
خواندن کتاب کشتن مرغ مقلد را به هر فرد علاقهمند به ادبیات بهشدت پیشنهاد میکنم.
جوایز و افتخارات
در سال 1961، کشتن مرغ مقلد در چهلویکمین هفته پس از انتشار همچنان در لیست پرفروشترین کتابها بود. همان موقع بود که جایزۀ پولیتزر را به هارپر لی دادند. علاوه بر جایزۀ پولیتزر که بیشک از معتبرترین جوایز ادبی است، هارپر لی به خاطر این رمان جوایز متعدد دیگری هم از نهادها و مؤسسات مختلف دریافت کرد. نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری نیز یکی دیگر از افتخاراتی بود که هارپر لی از جرج بوش دریافت کرد. رمان کشتن مرغ مقلد امروزه از آثار کلاسیک مدرن ادبیات آمریکا محسوب میشود و در اکثر لیستهای کتابهای پیشنهادی حضور دارد.

اقتباس سینمایی
رابرت مالیگن، کارگردان فقید آمریکایی، در سال 1962 فیلمی را به اقتباس از رمان کشتن مرغ مقلد کارگردانی کرد. جالب اینجاست که این فیلم نیز مثل رمان موفق از آب درآمد و از میان هشت نامزدی اسکار، سهتای آنها را دریافت کرد که بهترین بازیگر (گرگوری پک)، بهترین فیلم اقتباسی و بهترین کارگردانی هنری بودند. باید بگویم که فیلم اگرچه به جذابیت کتاب نبود، ولی قطعاً دیدنش خالی از لطف نیست.

اگر شما هم رمان کشتن مرغ مقلد را خواندهاید، نظرتان را با ما در میان بگذارید.