نگاهی به زندگی و آثار گابریل گارسیا مارکز، استاد رئالیسم جادویی
نگاهی به زندگی و آثار گابریل گارسیا مارکز، استاد رئالیسم جادویی
کلیات
نام کامل: گابریل گارسیا مارکز (که البته تلفظ صحیح آن مارکِس است)
تولد: آراکاتاکا، کلمبیا، 1927
وفات: 2014
ژانر: رمان، داستانکوتاه، ژورنالیسم، فیلمنامه
الگوها: ویلیام فاکنر، فرانتس کافکا، خوان رولفو، فیودور داستایفسکی، ارنست همینگوی، خولیو کورتاسار، جی. کی. چسترتون، ویرجینیا وولف، سوفوکل، جیمز جویس، گونتر گراس، یاسوناری کاواباتا
آثار برجسته: «صد سال تنهایی»، «عشق در روزگار وبا»، «گزارش مرگی اعلامشده»
معرفی گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز نویسندۀ کلمبیایی بود که رمان، داستانکوتاه و فیلمنامه مینوشت. امروزه مارکز را جزء برترین نویسندگان قرن بیستم به شمار میآورند. این نویسندۀ کلمبیایی جوایز متعددی را در طول دوران حرفهایش به خود اختصاص داده بود که از آنها میتوان به جایزۀ نوبل ادبیات در سال 1982 و جایزۀ بینالمللی ادبیات نویاشتات در سال 1972 اشاره کرد.
گابریل گارسیا مارکز نویسندگی را با ژورنالیسم آغاز کرد و آثار و داستانکهای واقعیتمبنای متعددی نوشت که مورد تحسین گسترده قرار گرفتند، اما امروزه او را بیش از هرچیز بهخاطر رمانهایش میشناسند که از مشهورترینهایشان میتوان به «صد سال تنهایی»، «گزارش مرگی اعلامشده» و «عشق سالهای وبا» (یا «عشق در روزگار وبا») اشاره کرد. آثار مارکز هم مورد استقبال منتقدین و هم مخاطبان قرار گرفت و شهرتی جهانی برای او رقم زد.
هنگام مرگ مارکز در سال 2014، رئیسجمهور کلمبیا، آقای خوآن مانوئل سانتوس او را «بزرگترین کلمبیایی تاریخ» خواند.

سبک آثار گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی در مصاحبه با نیویورک تایمز در مورد سبک کار خود چنین میگوید:
«من در هر یک از کتابهایم سعی میکنم مسیر متفاوتی را پیش بگیرم … آدم خودش سبک را انتخاب نمیکند. میتوان تحقیق کرد و بهترین سبک متناسب با درونمایه را کشف کرد. اما موضوع است که سبک را تعیین میکند و البته حسوحال زمانه هم تأثیرگذار است. اگر بخواهید از سبکی نامتناسب استفاده کنید، اثرتان به توفیقی نمیرسد. آنوقت منتقدان نظریاتی سرهم میکنند و چیزهایی میبینند که خود نویسنده مد نظر نداشته است. من فقط به راه و روش زندگیمان واکنش میدهم، زندگی کارائیبی.»
از ویژگیهای سبکی مارکز میتوان به نادیده گرفتن جزئیات ظاهراً مهم اشاره کرد تا خواننده نقش فعالتری در توسعۀ داستان داشته باشد. مثلاً در کتاب «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد»، شخصیتهای اصلی اسم ندارند. این ویژگی برگرفته از تراژدیهای یونان باستان همچون «آنتیگونه» و «اودیپ شهریار» است که در آنها وقایع مهم بیرون از صحنه رخ میدهند و به قوۀ تخیل مخاطب واگزار میشوند.
رئالیسم و رئالیسم جادویی
واقعیت یکی از مضامین مهم در تمام آثار گارسیا مارکز است. او دربارۀ کارهای متقدمش میگوید «”کسی به سرهنگ نامه نمینویسد“، ”در ساعت شوم“ و ”تدفین مادربزرگ“ همگی بازتاب واقعیتهای زندگی در کلمبیا هستند و این درونمایه تعیینکنندۀ ساختار منطقی کتابهاست. از نوشتنشان پشیمان نیستم، اما این آثار متعلق به نوعی ادبیات تعمدی هستند که دیدگاهی ساکن و انحصاری نسبت به واقعیت ارائه میدهد».
در آثار دیگرش، رویکردهای کموبیش سنتیای نسبت به واقعیت را تجربهآزمایی کرد تا «وحشتناکترین و غیرعادیترین چیزها با بیانی بیروح و خشکوخالی گفته شوند». نمونۀ بارز این سبک معراج جسمانی و روحانی یکی از شخصیتها هنگام آویختن لباسهای شسته در رمان «صد سال تنهایی» است. این چنین کارهایی که در «واقعیتی شگفتانگیز» میگنجد، «رئالیسم جادویی» نام گرفته است.
آثار برجستۀ گابریل گارسیا مارکز
رمانها
در ساعت شوم (1962)
صد سال تنهایی (1967)
پاییز پدرسالار (خزان خودکامه) (1975)
عشق سالهای وبا (1985) (در این مطلب بیشتر دربارۀ این اثر بخوانید)
ژنرال در هزارتوی خود (1989)
از عشق و دیگر شیاطین (1994)
رمانکها
طوفان برگ (1955)
کسی به سرهنگ نامه نمینویسد (1961)
گزارش مرگی اعلامشده (1981)
خاطرات روسپیان سودازدۀ من (2004)
اگر هریک از آثار این نویسندۀ بزرگ کلمبیایی را خواندهاید، نظراتتان را با ما در میان بگذارید.
Nastaran shafiee nasa
كتاب صد سال تنهايي به نظرم بي مفهوم ترين كتابي بوده است كه تا حالا خونده ام. مخصوصا اون شجره نامه اول كتاب كه مجبور شدم هزار دفعه برگردم نگاهش كنم ببينم نويسنده داره راجع به كدوم حرف مي زنه. كتاب كلافه كننده ايه ولي در عوض عشق سالهاي وبا كتاب بسيار خوش ساختي است كه من با ترجمه اقاي بهمن فرزانه خوندم.
March 29, 2021 at 6:01 pm
shafieenasab
با نهایت احترام، با نظر شما مخالفم که کتاب بیمفهومی است. ولی واقعیت این است که با توجه به سبک و سیاق خاصش، باب طبع هر خوانندهای واقع نمیشود. عشق سالهای وبا از این جهت کتاب خیلی خوشخوانتری هست و خواننده راحتتر میتواند از آن لذت ببرد. ترجمۀ آقای بهمن فرزانه هم که دیگر جای بحث ندارد.
March 30, 2021 at 3:31 pm