در غیاب حقیقت عینی: نگاهی به رمان «ابشالوم، ابشالوم!» اثر ویلیام فاکنر
در غیاب حقیقت عینی: نگاهی به رمان «ابــشالوم، ابشالــوم!» اثر ویلیام فاکنر
کلیات
نام اثر و نویسنده: «ابشالوم ابشالوم!» اثر ویلیام فاکنر (آمریکا)
عنوان اصلی: Absalom, Absalom!
زبان اصلی: انگلیسی
صفحات: 384
سال انتشار اولیه: 1936
معرفی رمان «ابشالوم، ابشالوم!»
خب، طبق قرار قبلی، این هفته به معرفی آثار برجستۀ ویلیام فاکنر خواهیم پرداخت. قبلاً دربارۀ «خشم و هیاهو» نوشته بودیم و در پست قبلی مطالبی در معرفی خودِ ویلیام فاکنر نوشتیم. حالا در این مطلب قصد داریم دربارۀ یکی از رمانهای مرتبط با «خشم و هیاهو»، یعنی «ابشـالوم، ابشالــوم!» بنویسیم.
رمان «ابشــالوم، ابــشالوم!» اثری از ویلیام فاکنر است که جزء برجستهترین آثار ادبیات آمریکا در قرن بیستم به حساب میآید. عنوان این رمان برگرفته از شخصیت ابشالوم، از فرزندان داوود در تورات است که علیه پدرش میشورد. این رمان در کنار «خشم و هیاهو» باعث شد فاکنر برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. جالب است که این کتاب یک رکورد گینس هم دارد و «بلندترین جملۀ ادبیات» با 1288 کلمه در آن است.

خلاصۀ داستان «ابشالوم، ابشالوم!»
داستان دربارۀ توماس ساتپن است، مردی فقیر که به ثروت میرسد و با دختر خانوادهای محترم و ثروتمند ازدواج میکند. جاهطلبی و کنترلگری او باعث نابودی خود و خانوادهاش میشود. این داستان از زبان راویهای مختلف بیان میشود و خواننده میتواند دیدگاههای متعددی را از رویدادهای مشابه به دست آورد.
تحلیل رمان
داستان «ابشالـوم، ابشـالوم!» تمثیلی از تاریخ جنوب آمریکاست. ناکامیهای ساتپن بازتابی از ضعف آرمانهای جنوبیهاست. او که بسیار به آرزوها و بلندپروازیهای خود دل بسته، نمیتواند برای زندگی مشترکش با زنی نیمهسیاه ارزشی قائل شود و همین امر کمکم منجر به نابودیاش میشود.
داستان از زوایای دید مختلف گفته میشود و خواننده در نهایت از خود میپرسد آیا کسی میتواند حقیقت را دربارۀ گذشته بداند؟ آیا اصلاً عینیتی دراینباره وجود دارد؟ اما فاکنر دربارۀ این کتاب میگوید هیچیک از راویان نمیتوانند حقایق را بیان کنند چون «هیچ فرد واحدی نمیتواند به حقیقت بنگرد»، اما حقیقتی در متن موجود است که خواننده درنهایت از آن باخبر میشود. منتقدین بسیاری کوشیدهاند این حقیقت را از پس روایتهای ضدونقیض بیرون بکشند.
با توجه به اینکه بخش زیادی از روایت از زاویۀ دید کوئنتین کامپسون است، میتوان این رمان را در کنار «خشم و هیاهو» خواند که داستان خانوادۀ کامپسون است و کوئنتین یکی از شخصیتهای اصلی آن است.
ترجمۀ فارسی
این کتاب را آقای صالح حسینی به فارسی ترجمه کرده و با همکاری نشر نیلوفر به انتشار رسانده است.

اگر این رمان جذاب را خواندهاید، نظراتتان را با ما در میان بگذارید.